گزارشگر:گفتوگوکننده: ناجیه نوری / شنبه 4 قوس 1397 - ۰۲ قوس ۱۳۹۷
بخش دوم و پایانی/
اشاره: سواد یکی از موارد مهم در تمام جوامع بهویژه جهان سوم و در حال جنگ است. این کشورها پیوسته در تلاش آن اند تا با بالا بردن میزان باسوادان، سرزمینهای خود را مبدل به جهان اول سازند.
افغانستان یکی از کشورهای است که پس از تحولات جدید برنامههای بیشماری را برای باسواد ساختن شهروندانش روی دست گرفته است. این برنامهها به حمایت ادارات و کشورهای بیرونی در چارچوب نهادهای خصوصی و ادارات دولتی به پیش برده میشود.
در چارچوب وزارت معارف معینیتی برای سوادآموزی فعالیت دارد که این معینیت در زمینۀ باسوادسازی کسانی که از نعمت سواد محروم ماندهاند، کار میکنند. برای دانستن وضعیت سوادآموزی در افغانستان و برنامههای آینده برای به شدن این وضعیت گفتوگوی با دکتر سردار محمد رحیمی معین سوادآموزی وزارت معارف انجام دادهایم.
آقای رحیمی از چهرههای فعال اکادمیک در افغانستان است که پیرامون باسواد شدن شهروندان افغانستان برنامههای جدیدی را در این معینیت طرحریزی کردهاست. دراین گفتوگو جزییات این اداره را از او جویا شدهایم که حاصل آن را میخوانید.
*وزارت معارف افغانستان چه تعریف از سواد دارد؟
تعریف بینالمللی سواد عمدتاً بسیار گسترده است، اما تعریفی که ما در افغانستان از سواد داریم، خواندن و نوشتن و محاسبه کردن است و این حداقل تعریف سواد در افغانستان است که میتواند شما را مستعد بسازد تا به تعاریف دیگر سواد که بسیار گسترده و وسیع است، دسترسی پیدا کنید.
اگر بتوانیم خواندن و نوشتن را آموزش بدهیم، این ظرفیتهای اولیه میتواند بعدها ما را کمک کند تا خود برنامههای بعدی را عملی سازیم، اما مشکل ما این است که نمیتوانیم همین ظرفیتهای اولیه را به وجود بیاوریم، از لحاظ فضا، مکان و نیروی انسانی و برنامههایی که باعث شده تا ما در پیشبرد برنامهها کماکان ناکام بمانیم؛ اما تجارب گذشته باعث شده تا مسیری را پیش روی ما قرار بدهد تا کمبودهای را که قبلاً داشتیم، جبران شود.
*میزان سواد در میان کودکان چگونه است؟
خوب کودکان شامل برنامههای ما نیستند، زیرا سوادآموزی برنامهیی است که افراد بالای ۱۵ سال را شامل میشود، یعنی کسانیکه از مکتب باز ماندهاند را تحت پوشش قرار میدهد و زیر ۱۵ سال کسانی اند که زیر پوشش برنامههای تعلیمات عمومی قرار میگیرند و اما متأسفانه آمارها نشان میدهد که حدود ۴۰ یا ۴۵ درصد کودکانی که باید شامل مکتب شوند، از مکتب رفتن باز ماندهاند. همان طور که چندی پیش یونیسف آماری ارایه کرد که حدود ۷،۳ درصد کودکان افغانستان از مکتب باز ماندهاند. نگرانی ما این است که این رقم بعد از چهار یا پنچ سال به جمع بیسوادان افزوده میشود و کار را مشکلتر میسازند، مگر اینکه ما پوشش تعلیمات خود را افزایش دهیم و ناامنی کاهش پیدا کند، در غیر آن آمار بیسوادی همچنان افزایش خواهد یافت.
*سوادآموزی در میان زنان سیر صعودی داشته است یا نزولی؟
اتفاقاً در ۱۵ سال گذشته نظر به علاقهیی که جامعۀ جهانی و خود زنان داشتهاند، آموزش سواد در میان زنان سیر صعودی دارد؛ استراتژی ما همین است که آمار سواد را در میان زنان افزایش دهیم، چون آمار بیسوادی در میان زنان بیشتر است، شاید به دلیل فرهنگ و سنت غلطی که در جامعه ما حاکم است، ولی در سالهای اخیر به دلیل آگاهیدهی و کمپاینهایی که صورت گرفتهاست، باعث شده تا این مشکل یک مقدار کمتر شود، حتا ما در ولایتهای مانند نیمروز، خوست، هلمند و قندهار زنان علاقهمند آموزش سود داریم و بانوان در برنامههای آموزشی حضور پیدا میکنند، اما مسألۀ مهم این است که باید خدمات رسانیده شود به همین خاطر درحال حاضر در برنامههای سوادآموزی ما در جاهایی که امکان پیشبرد برنامه وجود دارد، بیش از ۷۰ درصد تمرکز ما روی خانمها است، اما هنوز خیلی زمان مانده تا ما ادعا کنیم که میزان سواد زنان و مردان باهم برابر است، زیرا در حال حاضر حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد زنان افغانستان باسواد اند و متأسفانه بیش از ۷۰ درصد زنان کشور ما بیسواد هستند و این نرخ بیسوادی در میان زنان واقعاً ناراحت کننده است، اما هدف و تمرکز ما این است که حد اقل تا ده سال آینده میزان بیسوادی را در میان زنان تا ۳۰ درصد کاهش دهیم.
*آیا بیسوادی در ادامۀ جنگ در افغانستان تأثیرگذار بوده و در جذب جوانان به گروههای تروریستی کمک کننده بوده است؟
تجربۀ جهانی هم همین را میگوید که توسعه، ثبات و امنیت ارتباط مستقیم به سطح سواد در جامعه دارد، یعنی شما کمتر جامعه باسواد را خواهید که در آنجا ناامنی، بیثباتی، جنگ و فقر و گرسنهگی حاکم باشد، اما برعکس جامعۀ بیسواد، مستعد ناامنی، جنگ و خشونت است.
یکی از دلایلی که در افغانستان چرخۀ فقر ادامه دارد و با وجود ۱۵ سال حمایت جامعۀ جهانی نتوانستیم ظرفیتسازی کنیم، دلیل این است که جامعه ما کمسواد و بیسواد است و به همین دلیل، نیاز داریم تا تمرکز بیشتر روی سوادآموزی داشته باشیم و هرقدر که ظرفیت آموزش سواد بالا برود، به همان اندازه میزان فقر، خشونت و جنگ در جامعه کاهش پیدا میکند. در حال حاضر، تمرکز بیشتر روی نیروهای امنیتی است که بدون شک نیاز هم است، اما با آنکه بیشتر از ۶۰ درصد تمرکز دولت روی نیروهای امنیتی بوده است، اما میبینید که ناامنی کاهش پیدا نکردهاست، بنابراین تمامی این موارد نشان میدهد که افزایش نیروهای امنیتی جواب نمیدهد، پس به جای افزایش نیروهای امنیتی باید تمرکز بیشتر روی آموزش سواد در جامعه باشد و روی آموزش پیشه و حرفه تا جوانان بتوانند صاحب کار و پیشه شوند، تنها دراین صورت است که در آینده نه چندان دور ما گواه یک جامعۀ امن و با آسایش خواهیم بود.
یکی از دلایلی که بخش بزرگی از جوانان به گروههای تروریستی جذب میشوند، بیسوادی، بیکاری و فقر است. بنابراین، تنها با آموزش سواد میتوان به یک جامعۀ با رفاه و آیدهال که همه مردم افغانستان آروزی آن را دارند، رسید.
*به عنوان پرسش آخر، پس میتوان گفت که دلیل اصلی ادامۀ جنگ در افغانستان بیسوادی است؟
بلی دقیقاً و بدون شک علت عمدۀ ادامه و افزایش جنگ در افغانستان بیسوادی است و تنها با بالا بردن سطح سواد در کشور میتوان میزان جنگ، خشونت، بیکاری و فقر را کاهش داد.
*تشکر از این که برای این گفتوگو فرصت گذاشتید.
از شما هم تشکر
Comments are closed.